غزل

 
 

دلم گردد به دورت بی بهانه

اسیر یک نگاتم عاشقانه

دلت آید به سویم هرشب و روز

شتر در خواب بیند پنبه دانه

بنالم از غم هجرانت ای دوست

که باشد بر دلم همچون ترانه

حدیث قلب من پیغام عشقم

چه دانی که چه میسازد زمانه

همه گویند به انگشت اشاره

چرا مجنون بگرید هر شبانه

شدم تنها میان سیل غم ها

تویی تنها امیر جاودانه

((سما)) خواند برایت درد هجرش

چه میشد که تو میخواندی ترانه

با سلام./

ببخشید که چند روزی مطلب جدید نداشتم./

شعر بعدی رو هم ان شاا... توی هفته ی آینده میزنم./

به توجه به نزدیک شدن محرم ان شاا... با اشعار محرمی در خدمتتون خواهم بود./


 

 

 



دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:شعر,سما,ضرب المثل,غزل,, |